حقوق مردم را بايد ادا كرد
خوشا به حال آدمی كه گناهانش نَصبالعين و مقابل چشمش باشد و فراموشی و نسيان نسبت به گناهان گذشته عارضش نشود تا پيوسته «خائف» بوده و در حال استغفار و انابهی در محضر حق باشد. راوی گويد:
سَمِعْتُهُ یَقُولُ: إنَّ الرَّجُلَ لَیُذْنِبُ الذَّنْبَ فَیُدْخِلُهُ اللهُ بِهِ الْجَنَّةَ.
قُلْتُ: یُدْخِلُهُ اللهُ بِالذَّنْبِ الْجَنَّةَ؟! قَالَ: نَعَمْ. إنَّهُ لَیُذْنِبُ فَلا یَزَالُ مِنْهُ خَائِفاً مَاقِتاً لِنَفْسِهِ، فَیَرْحَمُهُ اللهُ فَیُدْخِلُهُ الْجَنَّةَ.[1]
از آن حضرت [امام صادق(ع)] شنيدم كه میفرمايد: انسان مرتكب گناهی میشود، آنگاه خدا به سبب همين گناه او را وارد بهشت میسازد. سؤال كردم: آيا خدا به سبب گناه او را به بهشت میبرد؟ فرمود: آری و این برای آن است كه آن آدم گنهكار از جهت گناه گذشتهی خود دائماً در حال ترس و بر خودش خشمگين است و لذا خدا او را به سبب همين خوف از گناه گذشتهاش مورد رحمت خويش قرار داده به بهشت داخلش مینمايد.
پس فراموش كردن گناهان، از شقاوت انسان است و موجب گرفتاریها در روز جزا بهخصوص اگر با حقوق النّاس توأم باشد و حقّی از حقوق مالی یا عِرضی مردم به تباهی كشيده شده باشد كه تدارک آن در روز حساب بسی دشوارتر از تدارک ديگر معاصی خواهد بود و مستلزم سبک يا خالی گشتن کفّهی حسنات و احیاناً سنگینبار شدن کفّهی سیّئات! اعاذنا الله من هذا!
حال اگر انسان در جريان ارتباط با مردم به حقّی از حقوق آنان تجاوز كرده و حقّ مردم بر ذمّهی او است، تا آنجا كه در امكانش هست بايد در پرداخت حقوق و جلب رضايت خاطر صاحبان حقوق (بدانگونه كه در گذشته مشروحاً بیان شد) تلاش و كوشش بنمايد و خود را پيش از فرا رسيدن روز حساب از زيرِ بار اين سنخ از معاصی بيرون بكشد. كه آنجا بسيار گران تمام خواهد شد و توجّه كامل به اين نكته بايد داشته باشد كه رهايی از تبعات اين نوع از گناهان با دعا و گريه و زاری ممكن نيست، بلكه پرداخت حقوق لازم است و تحصيل رضای صاحبان حقوق از ضروریّات مسلّم برای انجام توبهی واقعی است.
گاهی انسان به حقوق مردم تجاوز میكند، امّا آن را فراموش میكند. به طوری که اصلاً نمیداند دربارهی چه كسی بوده يا چه حقّی از فلان شخص تضييع شده است و يا آن كه میداند چه حقّی و از چه كسی ضايع نموده امّا راه جبران آن حق و تحصیل رضای صاحب حق، اكنون به رويش بسته است و به هيچ وجه از برای وی دسترسی به ذویالحقوق و وارث آنان ميسّر نیست.
در چنين مواردی است که امام سیّدالسّاجدین(ع) ضمن اين فراز از دعا، راه رهايی از تَبِعات و گرفتاریهای حقوقی را که بار سنگينی بر دوش انسان میباشد، نشان میدهد و او را از بنبست يأس و حرمان نجات میبخشد و آن راه، راه تضرّع و زاری به درگاه خدا صاحب اختيار كلّ جهان و جهانیان است.
آری. بايد از او بخواهد تا از خزائن رحمت لايتناهای خويش عوض حقوق ضايع شده را به صاحبان حقوق، اعطا فرموده و رضای خاطر آنها را به لطف و كرم خود تأمين نمايد بدون اين كه چيزی از «حسنات» این بندهی نادم از گناه در عوض آن حقوق به آنان داده شود و يا چيزی از «سیّئات» آنان به اين ناتوان تحميل گردد.
چنانكه روايت شده است كه مردی به نام محمّدبن بِشْر وَشّاء به حضور امام صادق(ع) رسيد و عرضه داشت: من يک هزار دينار به شخصی به نام شهاب بدهكارم. او مطالبهی قرض خود دارد و من هم فعلاً تهیدستم. از جناب شما تقاضا میكنم از او بخواهيد تا انقضای موسم حجّ به من مهلت دهد. امام(ع) كسی را دنبال مرد طلبكار فرستاد و او شرفياب شد. امام(ع) به او فرمود: تو محبّت محمّد را نسبت به ما میدانی و قدر و منزلت او را در نزد ما میشناسی. پولی را هم كه از تو قرض گرفته است در هوسرانیها تلف ننموده. بلكه صرف ضروریّات زندگی کرده و فعلاً قادر بر ادای آن نیست. حال از تو میخواهم که از حقّ خود چشم پوشیده و از وی درگذری.
پس از آن فرمود: تو شايد از كسانی باشی كه میپندارند اگر مديون، ادای دين نكرده بميرد در روز حساب از حسناتش در عوض دينش به صاحب حق میپردازند! گفت: آری به ما چنين رسيده است. فرمود:
اَللهُ اَکْرَمُ وَ اَعْدَلُ مِنْ اَنْ یَتَقَرَّبَ اِلَیْهِ عَبْدٌ فَیَقُومَ فِی اللَّیْلَةِ الْقُرَّةِ وَ یَصُومَ فِی الْیَوْمِ الْحارِّ اَوْ یَطُوفَ بِهذا الْبَیْتِ، ثُمَّ یُسْلَبَهُ ذلِکَ فَتُعْطاهُ! وَ لکِنْ لِلّهِ فَضْلٌ کَثیرٌ یُکافِی الْمُؤمِنَ.
خدا بزرگوارتر و عادلتر از اين است كه بندهای برای تقرّب به او در دل شبهای سرد قيام به عبادت بنمايد و روزهای گرم روزه بدارد يا طواف خانهی خدا انجام دهد، آنگاه خدا اين همه حسنات را از او بگيرد و به تو بدهد [نه، اين از عدل و كرم به دور است] ولی خداوند دارای فضل بسيار است و مؤمن [صاحب حق] را به عوض حقّش میرساند [و از فضل خود تمام حقوق فوت شدهی او را جبران مینمايد بدون اين كه از عبادات و حسنات شخص بدهكار به عنوان عوض چيزی بکاهد].
وقتی مرد طلبكار اين سخن را از امام(ع) شنيد، گفت: «فَهُو فِی حِلٍّ» حال كه مطلب چنين است، من هم او را حلال كردم و از حقّ خود گذشتم، او از جانب من آزاد و ذمّهاش رهاست.[2]
البتّه اينگونه جبران حق، همچنان كه گفتيم و از موردِ صدورِ روايت نيز پيداست، در صورتی است كه بدهكار به هيچ وجه از وجوه ممكن، قادر بر ادای حق و تحصیل رضای صاحب حق نباشد وگرنه در صورت تضييع عمدی و تقصير از ادای حق بدون هيچگونه عذر شرعی در روز جزا و حساب از حسناتش بر میدارند و به صاحبان حقوق میدهند و چنانچه حسناتش نيز وافی نباشد، از سیّئات صاحبان حق بر میدارند و بر دوش اين بدبخت بينوا میگذارند.
از امام صادق(ع) منقول است:
اِنَّ اَشَدَّ ما یَکُونُ النّاسُ حالاً یَوْمَ الْقِیامَةِ اَنْ یَقْومَ اَهْلُ الْخُمُسِ فَیَتَعَلَّقُونَ بِذِلکَ الرَّجُلِ فَیَقُولُونَ: رَبَّنا! اِنَّ هذا الرَّجُلَ قَدْ اَکَلَ خُمُسَنا وَ تَصَرَّفَ فِیهِ وَ لَمْ یَدْفَعْهُ اِلَیْنا. فَیَدْفَعُ اللهُ اِلَیْهِمْ عِوَضَهُ عَنْ حَسَناتِ ذلِکَ الرَّجُلِ وَ کَذلِکَ اَهْلُ الزَّکاةِ.[3]
سختترين حالات مردم به روز قيامت، در وقتی است كه مستحقّين خمس و زكات برخيزند و به آن شخص [مانع خمس و زكات] درآويزند و بگويند: پروردگارا! اين شخص، خمس يا زكات ما را خورده است و به ما نداده است. آنگاه خداوند از حسنات وی در عوض حقّ آنان به آنان بپردازد.
در برخی از اخبار آمده است:
اِنَّ اَهْلَ الرَّجُلِ وَ اَوْلادَهُ یَتَعَلَّقُونَ بِهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ فَیُوقِفُونَهُ بَیْنَ یَدَیِ اللهِ تَعالی وَ یَقُولُونَ: یا رَبَّنا! خُذْ لَنا بِحَقِّنا مِنْهُ! فَاِنَّهُ ما عَلَّمَنا ما نَجْهَلُ، وَ کانَ یُطْعِمُنا مِنَ الْحَرامِ وَ نَحْنُ لا نَعْلَمُ. فَیُقْتَصُّ لَهُمْ مِنْهُ.[4]
زن و فرزندان مرد در روز قيامت به وی در میآويزند و او را در پيشگاه خداوند تعالی نگه میدارند و میگويند: ای پروردگار ما! از این مرد حقّ ما را بگير! چه آن كه او آنچه را ما نمیدانستيم به ما نمیآموخت و از حرام به ما میخورانيد در حالی كه ما ناآگاه بوديم. آنگاه از حسنات وی تقاصّ میكنند و حقوق آنان را میپردازند.
و همچنين در روايات آمده است:
اِنَّ الْعَبْدَ لَیُوقَفُ عِنْدَ الْمیزانِ وَ لَهُ مِنَ الْحَسَناتِ اَمْثالُ الْجِبالِ فَیُسْاَلُ عَنْ رِعایَةِ عِیالِهِ وَ الْقِیامِ بِهِمْ وَ عَنْ مالِهِ مِنْ اَیْنَ اکْتَسَبَهُ وَ فیمَ انْفَقَهُ حَتّی تُفْنِیَ تِلکَ الْمُطالِباتُ کُلَّ اَعْمالِهِ فَلا تَبْقَی لَهُ حَسَنَةٌ.
فَتُنادِی الْمَلائِکَةُ: هذا الَّذِی اَکَلَ عِیالُهُ حَسَناتِهِ فِی الدُّنْیا وَ ارْتَهَنَ الْیَوْمَ بِاَعْمالِهِ.[5]
بنده در كنار ميزان نگه داشته میشود، در حالی كه حسناتی همچون كوهها [برجسته و عالی] به همراه آورده است. آنگاه از وضع اكتساب مال و مصارف آن و رعايت حال عيال و حفظ حقوق آنان مورد پرسش قرار میگيرد تا آنجا كه مطالبات صاحبان حق، تمام اعمالش را فنا میكنند و يک حسنه هم برايش نمیماند! در آن موقع فرشتگان ندا میكنند: اين، كسی است كه اهل و عيالش در دنيا حسناتش را خوردهاند و او امروز در گرو اعمال [بد] خويش باقیمانده است.
و ايضاً نقل شده است كه امام سیّدالسّاجدین(ع) در مسجد رسول خدا(ص) در حالی كه با مردم سخن میگفت، فرمود:
حَدَّثنِی أبِی أنَّهُ سَمِعَ أبَاهُ عَلِیَّ بْنَ أبِی طَالِبٍ(ع) یُحَدِّثُ النَّاسَ قَالَ: إذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ بَعَثَ اللهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی النَّاسَ مِنْ حُفَرِهِمْ عُزْلاً بُهْماً جُرْداً مُرْداً فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ ... فَیُشْرِفُ الْجَبَّارُ عَزَّ وَ جَلَّ الْحَکَمُ الْعَدْلُ عَلَیْهِمْ فَیَقُولُ: أنَا اللهُ لا إلَهَ إلاّ أنَا الْحَکَمُ الْعَدْلُ الَّذِی لا یَجُورُ. اَلْیَوْمَ أحْکُمُ بَیْنَکُمْ بِعَدْلِی وَ قِسْطِی لا یُظْلَمُ الْیَوْمَ عِنْدِی أحَدٌ.
الْیَوْمَ آخُذُ لِلضَّعِیفِ مِنَ الْقَوِیِّ بِحَقِّهِ وَ لِصَاحِبِ الْمَظْلِمَةِ بِالْمَظْلِمَة بِالْقِصَاصِ مِنَ الْحَسَنَاتِ وَ السَّیِّئَاتِ ... فَتَلازَمُوا أیُّهَا الْخَلائِقُ وَ اطْلُبُوا مَظَالِمَکُمْ عِنْدَ مَنْ ظَلَمَکُمْ بِهَا فِی الدُّنْیَا وَ أنَا شَاهِدٌ لَکُمْ عَلَیْهِمْ وَ کَفَی بِی شَهِیداً.
قَالَ: فَیَتَعَارَفُونَ وَ یَتَلازَمُونَ فَلا یَبْقَی أحَدٌ لَهُ عِنْدَ أحَدٍ مَظْلِمَةٌ أوْ حَقٌّ إلاّ لَزِمَهُ بِهَا ... فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ مِنْ قَرَیْشٍ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ إذَا کَانَ لِلرَّجُلِ الْمُؤْمِنِ عِنْدَ الرَّجُلِ الْکَافِرِ مَظْلِمَةٌ أیَّ شَیْءٍ یَأْخُذُ مِنَ الْکَافِرِ وَ هُوَ مِنْ أهْلِ النَّارِ؟
فَقَالَ لَهُ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ(ع): یُطْرَحُ عَنِ الْمُسْلِمِ مِنْ سَیِّئَاتِهِ بِقَدْرِ مَا لَهُ عَلَی الْکَافِرِ فَیُعَذَّبُ الْکَافِرُ بِهَا مَعَ عَذَابِهِ بِکُفْرِهِ عَذَاباً بِقَدْرِ مَا لِلْمُسْلِمِ قِبَلَهُ مِنْ مَظْلِمَةٍ.
فَقَالَ لَهُ الْقُرَشِیُّ: فَإذا کَانَتِ الْمَظْلِمَةٌ لِلْمُسْلِمِ عِنْدَ مُسْلِمٍ کَیْفَ تُؤْخَذُ مَظْلِمَتُهُ مِنَ الْمُسْلِمِ؟ قَالَ: یُؤْخَذُ لِلْمَظْلُومِ مِنَ الظَّالِمِ مِنْ حَسَنَاتِهِ بِقَدْرِ حَقِّ الْمَظْلُومِ فَتُزَادُ عَلَی حَسَنَاتِ الْمَظْلُومِ.
فَقَالَ لَهُ الْقُرَشِیُّ: فَإنْ لَمْ یَکُنْ لِلظَّالِمِ حَسَنَاتٌ قَالَ إنْ لَمْ یَکُنْ لِلظَّالِمِ حَسَنَاتٌ فَإنَّ لِلْمَظْلُومِ سَیِّئَاتٍ یُؤْخَذُ مِنْ سَیِّئَاتٍ الْمَظْلُومِ فَتُزَادُ عَلَی سَیِّئَاتٍ الظَّالِمِ.[6]
پدرم برای من نقل كرد كه از پدرش علیّ بن ابیطالب(ع) شنيده است در حالی كه با مردم سخن میگفت، فرمود: چون روز قيامت شود، خداوند تبارک و تعالی مردم را از قبورشان در حالی كه عاری از سِلاح و لباس و ديگر اشيايی كه در دنيا موجب سَتر خفيّاتشان بوده است، بر میانگيزد، در مكان واحد همواری جمع میشوند... آنگاه حضرت جبّار حاکم عدل [عزّوجلّ] اِشراف بر اهل محشر نموده و میفرمايد: منم الله كه جز من معبودی نيست. داوری دادگستر كه جور روا نمیدارد. امروز به عدل و قسط خود در بين شما حكم میكنم. امروز در پيشگاه من به احدی ظلم نمیرود. امروز حقّ ضعيف را از قوی میگیرم و با تقاصّ از سیّئات و حسنات تدارک حقّ ستمديدگان مینمايم...
حال ای خلايق! رو به هم آوريد و به مطالبهی حقّ از يكديگر برخيزيد. آنچه در دنيا ستم بر شما رفته و حقّی از حقوقتان ضايع گشته است، از ستمگران پس گيريد كه من شاهد شما بر آنان هستم و همين بس كه شاهدتان من باشم! در آن موقع است كه محشريان به شناسايی هم پرداخته و رو به هم میآورند و به مطالبهی حق از يكديگر برمیخيزند [سخن امام سجّاد(ع) به اینجا که رسید] مردی از قريش عرضه داشت: ای فرزند رسول خدا، اگر مرد مؤمن و مسلمانی از مرد كافری طلبكار حقّی باشد، در محشر چگونه ممكن است از وی حقّ خويشتن را بگيرد در حالی كه آن مرد كافر اهل آتش است و دستش خالی از حسنات است.
امام علیّ بن الحسین(ع) فرمود:
از سیّئات مردم مسلمان به قدر مالی كه از كافر طلبكار است بر میدارند و روی خطيئات كافر میافكنند و او را علاوه بر كيفر كفرش به عذاب گناهان آن شخص مسلمان نيز كه مورد ستم قرار گرفته است معذّب میسازند. سپس مرد قرشی گفت: اگر مسلمانی بر مسلمانی ستم كرده است استيفای حق از مسلمان چگونه میشود؟ امام(ع) فرمود: از حسنات ظالم به قدر حقّ مظلوم بر میدارند و بر حسنات مظلوم میافزايند. عرضه داشت: اگر آن ظالم حسناتی نداشت چه میشود؟ فرمود: از سيّئات مظلوم بر میدارند و به قدر حقّش بر سيّئات ظالم میافزايند.
1- آيا خدا به سبب گناه انسان را به بهشت میبرد؟ شرح دهید.
2- سختترين حالات مردم به روز قيامت، در چه زمانی است؟
[1]ـ کافی، ج 2، ص 426، ح 3 و المحجّةالبیضاء، ج 7، ص 26.
[2]ـ تلخیص الرّیاض، ج 2، ص 340، نقل از کلینی(رض).
[3]ـ منقول از لئالیالاخبار، ص 549.
[4]ـ جامعالسّعادات، ج ۲، ص ۱۶۵.
[5]ـ جامعالسّعادات، ج ۲، ص ۱۶۵.
[6]ـ کافی، ج 8، ص 104 تا 106.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت